بهارانه

دست نوشته ها و اشعار

دست نوشته ها و اشعار

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

من،تعریف خودم را ازشعردارم


بیان یک احساس آنی درقالب کلمات،گاهی موزون وگاهی آهنگین می شود،شعر. حالااینکه محتوی این قالب چیه؟همان چیزی است که سراینده، در وضعیت آن قرارگرفته و بیان می کند.
مثلا من، مسیر هر روزه ام را می رفتم. بارها و بارها و هیچ اتفاقی نمی افتاد.

اما دریکی ازهمین روزهای بهاری،درهمان آنی که نسیم ملایمی می وزید، چشم من به برگهای درخت سرو افتاد، لرزش ملایم برگها را دیدم وهمان آن، درذهنم آمد

"سرو می رقصد ازنسیم بهار"

بقیه اش هم دیگربه دنبال آمد،

درهمان لحظه"یارمی خندد ازتبسم یار"
و......خب این یکجورسرودنه، بدون آنکه تو دنبال چینش واژه ها و وزن دادن به آنها باشی. یکجور دیگر هم مثل همین سروده ای است که:

یعنی دستمایه اش می شود،انعکاس نگرانی های ذهن،ناشی ازانباشت اتفاقات ورویدادهای پیرامونی درآن.
وناگهان درذهنت یک جمله آهنگین به صورت سوالی شکل می گیرد.
"به وقت فاجعه نزدیک می شویم آیا؟"
بعد می روی دنبال پیداکردن واژه ها برای بقیه اش، بارها و بارها واژه ای رادرجائی می نشانی بعد، جابجایش می کنی با واژه ای دیگر، از این شاعر و آن شاعر وام می گیری یعنی کلمات رامهندسی می کنی.

ممکن است چندین ساعت و یا اینکه،یک یا دو روز هم زمان ببرد.

اماآخرسرمی بینی یک چیزی شکل گرفت که خودت را راضی می کند.
مثل همین سروده سروده"یقین گم شده" ومشابه آن ها.
خیلی حرف زدم.