دردسر (آتانازی)
سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۳۱ ق.ظ
درخت،که لخت می شودازسرما
گیسویش، نمی ماند!
تا تاب دهد؛
درهوای بارانی
و،دودانه برگ هم از،
شاخه اش نمی آویزد
که گوشواره کند؛
برای مهمانی
درخت که لخت می شودازسرما
کلاغ ها؛
اجاره می دهندبه هم
شانه های لخت اش را؛
برای سورچرانی
وخردک نسیمی هم؛
به سخره می گیرد،
تن نحیف اش را؛
درتب وپریشانی
ودیگر،هیچ ندارد،هیچ!
برای بالیدن
اگرامیدنباشددرخت را،
به باز روئیدن!
چه دردناک می شوداین
غارت زمستانی!؟
۹۶/۱۰/۲۶