دلهره
سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ق.ظ
چشمان من
ازقاب پنجره
درامتداد شبی سردوقیرگون
ره بازمی کند
آنگه که آسمان هم
گرییدن آغازمی کند
آنجا که دست بادبه نرمی
گیسوان بیدرا
شانه می کند
ومرغ شب
ازروی شاحه ها
پروازمی کند
من ایستاده ام به تماشا
مبهوت در
برابراین قاب دلهره
با،وهم پیش رو
که این شب تاریک باردار
به گاه صبح
ازبطن خویش چه زایدو،چه آغازمی کند!؟
۹۶/۱۰/۲۶